todo

احتمالا کلی غلط املایی دارن مطالب ! املام خوب نیست :))

todo

احتمالا کلی غلط املایی دارن مطالب ! املام خوب نیست :))

  • ۰
  • ۰

let's just say ...

فرض کنین یه جایی نشستین ... :))

و حالا یه جای ساکتی نیست ... یه جاییه که با کلی آدم در تعاملین و هر کی شاید داره از بقیه سوال می پرسه و ...

و کلا به دلیل خاصی همه اونجا جمع شدند :))

مثلا یه نفر هست که توی یه زمینه ای خیلی اطلاعات داره و بقیه دارن ازش استفاده می کنن ( حالا جدا از اینکه وسطش با همم حرف می زنن :/ ) 

حالا فرض کنیم که در یه لحظه ای , یه نفر یه چیزی می پرسه 

یا اصن خود اون فرد یه چیزی رو شروع می کنه به گفتن

مثلا آقا اگر می خواین کار x رو انجام بدید , از شیوه ی y استفاده کنین ... :))


خب الان قراره چه قدر به حرف این فرد گوش بدیم ؟ :))

از یه طرف می دونیم که این فرد کلی تجربه داره , و حداقل قضیه اینه که کار y جواب می ده ! :))

ولی یه صداهای ریزی هم اون وسط هست ... نه منظورم صدای بقیه نیست :)) یه صدایی از درون خودتون

که می گه آقا , فلان کار هم شاید بشه کرد ها !


می خوایم چی کار کنیم ؟ :))

کدوم رو بریم امتحان کنیم ؟ 


من تا به حال شاید خیلی مواقع , یا همون y رو جلو می رفتم ... با این فرض که آقا آدم مگه چه قدر وقت داره که بخواد همه چیز رو امتحان کنه

یا اینکه یه مدت با x می رفتم جلو و یا اون قدری که می خواستم سریع نتیجه نمی گرفتم یا اینکه می ترسیدم وقت نشه و با عجله و پشیمونی دوباره بر می گشتم به y 


ولی این وسط یه چیزی هست :))

اگر ما این قدر نگران وقتیم, سوال قبلیش اینه که آیا واقعا درست داریم از وقتمون استفاده می کنیم ؟ :))

مثلا اگر عقیده داریم نمی ارزه ۲ ساعت یه کاریو کنیم و اگر جواب نداد بریم ۲ ساعت دیگه یه کاریو کنیم که احتمالا جواب می ده , یعنی در طول روز واقعا ۲ ساعت نداریم که تلفش کنیم ؟ :))


یا حتی اگر این قدر آدم باحالی هستیم که هیچ وقتی تلف نمی کنیم , فقط داریم وفتمون رو پر می کنیم که دلمون خوش باشه وقتمون پره ؟ یا واقعا داریم کار مهمی انجام می دیم ؟ :))

من حدسم اینه که آدمایی که وقتشون پره و واقعا هم کارای مهمی انجام می دن ( مهم یه چیزی نیست که بخوام نظر جامعه رو توش در نظر بگیریم :)) اگر من نشستم یه آهنگ گوش می دم که واقعا بهم انرژی می ده ممکنه خیلی مهم باشه ... هر چند از یه جایی به بعد اون آهنگ دیگه ممکنه فقط وقت تلف کنه و من دارم طبق راحت طلبیم جلو می رم و حال می کنم :)) ) 

اصلن اینجوری نیست که فکر کنیم اگر واقعا کارای مهم انجام بدیم لذت نمی بریم ... :)) 

کار اگر مهم باشه , حتی اگر تاثیر کوتاه مدتش لذت بخش نباشه , اگر واقعا مهم بودنش رو درک کنین , به نظرم نمی شه لذت بخش نباشه ! :)) قطعا زاویه ای داره که بشه ازش لذت برد ... :))


همه ی این فکرا با یه سری ترس شروع شد ...

اینکه شاید الان دلمون خوش باشه که داریم کاریو می کنیم که جواب می ده 

ولی فکر می کنم یه روزی , یه لحظه بر می گردین به افکار کوچیکی که دوست داشتین چه کارایی رو امتحان کنین ... و اون روز دیگه وقت ندارین :)) 

و پشیمونی اون روز واقعا برام قابل درک نیست که چه قدر دردناکه :))


ترجیح می دم یه دردای دیگه ای رو , همین الان تحمل کنم , تا یه مقداری , هر چه قدرر هم کم , از اون درد اون روز کم بشه :))

همین الانشم با اینکه به اون روز نرسیده , یه تعداد انگشت شماری چیز هست که دردشون قابل جبران نیست واقعا ! :)) متاسفانه

---------------------

کلا چیزایی که شروع می کنین رو , یا این قدر ادامه بدین که باهاشون بمیرین ( ! ) , یا در یه نقطه ای واقعا پایان رو تعریف کنید و ازشون جدا شید :))

اگر کوچک ترین شباهتی به من داشته باشین , و به خاطر روند زندگی و کارای جدید و عادت های جدید و دوستان جدید و هر دلیلیی , آروم آروم یه کاریو دیگه انجام ندید , یه موقی قطعا یادش می افتید و دوباره اگر کوچیک ترین شباهتی به من داشته باشید , خیلی ناراحت می شید که چرا بدون اینکه تموم بشه تمومش کردین :))


کلا یه سوالایی هست که با

what if 

شروع می شه 


سوالایی که با 

what if I do ...

شروع می شن تقریبا اوکیه :))


ولی سوالایی که با 

what if I did ...

شروع می شن خیلی داغونن :))


خلاصه ! :)) شاید باشین :))

  • ۹۸/۰۴/۱۷
  • soroosh zare

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی